باید باور کنیم که شهرها همزمان میراثدار دو چهره ژانوس هستند. خدای دوگانه یونانیان که دارای دوچهرهاست و در یک سو خنده قرار دارد و در سوی دیگر گریه. به همین بهانه غربیان ماه ابتدایی سال خود را ژانویه نامیدهاند که برگرفته از این الهه یونانی است.شهرهای نیز انگار میراث دار این الههیونانی اند. در یک سو چهره زیبا و مرفه و توام با آرامش و آسایش را به نمایش میگذراند و در سوی دیگر سیمایی زشت از خود به نمایش میگذراند. البته صورت زشت شهرها کمتر گردشگران میبینند. بلکه این ساکنان شهرها هستند که چهره فرومرده و زشت شهرها را میتوانند در لابهلای زندگی روزمره خود به نظاره بنشیند و آنرا درک کنند.
به مانند بسیاری از پدیده کارواشهای خیابانی عنوانی تازه و نوظهوراست. کسانی که در حاشیه خیابانهای شهر با پارچهای در دست میایستند و از شهروندان سواره میخواهند تا در کنار جوی خیابانها توقف کنند. کسانی که با یافتن مشتری در کنار خیابان به شستشوی خودروی دیگران میپردازندتا در ازای آن مبلغی دریافت کنند. شغلهایی نظیر این در تهران کم نیست. در حاشیه بزرگراههای مختلف میتوان مشاغلی از این دست را دید. نمونهاش در حاشیه بزرگراه شهید صیاد شیرازی است. بسیاری از شهروندان در حاشیه این بزرگراه صافکاری و نقاشی سیار راهاندازی کردهاند و از شهروندان دعوت میکنند به جای مراجعه به مغازهها و مراکز رسمی در همان حاشیه بزرگراه توقف کنند و به صورت سرپایی خدمات صافکاری و نقاشی ارائه کنند. نمونه دیگر این شغل را میتوان در دیگر بزرگراهها و خیابانهای اصلی شهر مشاهده کرد. هیچ آمار رسمی نیز از تعداد افرادی که به این فعالیتها مشغولند در دست نیست. نه ا ینکه نهاد متولی برای این موضوع دست به کار نشدهاند. بلکه از آنجا که به تعبیرمردم این مشاغل از مشاغل سیاه جامعه محسوب میشوند و د ر سازو کار اجتماعی تعریف و جایگاهی مناسب ندارند، کسی را نمیتوان در جامعه یافت که به چنین شغلی به عنوان یک کسب رایج برای خود اشاره کند. در واقع تمامی افرادی که به این کار مشغولند حتی خودشان هم نمیتوانند از آن به عنوان یک شغل رسمی و یا مناسب و شناخته شده روی آن حساب کنند. از اینرو نه آماری میتوان از افراد مشغول در این مشاغل ارائه داد و نه تعریف اجتماعی مناسبی برای آنان در نظر گرفت.
درآمد بیشتر اولویت آنان است
نمیخواهم بگویم که این افراد راندگان جامعه هستند. آنان فقط میخواهند سازو کارهای مرسوم اجتماع شهری را دور زده و بدون تحمل عوارض شهرنشینی به کسب درآمد بپردازند. اگرچه از نظر آسیب شناسی این افراد میتوانند مشکلات اساسی برای شهرها قلمداد شوند. افرادی که در گوشه و کنار شهر به فعالیت مشغولند و هیچ نظام رسمی نظارتی بر فعالیت آنان ندارند. در واقع این افراد بیش از آنکه به عنوان شهروندان غیر متعهد قلمداد شوند، معضلات زندگی شهرنشینی را یادآورمیشوند. در میان گاه حتی افرادی یافت میشوند که از تمکن مالی برخوردارند و افرادی را میتوان یافت که به این مشاغل خو کردهاند. بنابراین نمیتوان تنهابه بهانه معیشت به این افراد نگاه کرد و تصور کرد که از روی ا جبار و تنها برای تامین معیشت دست به این کار میزنند. بلکه آنان بیش از هر چیز در زندگی شهرنشینی خود دچار تعارض شدهاند و خود را شهروند این شهر نمیدانند. بلکه مهمانانی میدانند که باید به هر قیمتی ا ز این شهر مبلغی بیشتر به دست آورند و درآمدی فزونتر کسب کنند.
تاثیر کمال همنشین
کارواشهای خیابانی تهران نوع غیر مجاز مشاغل تهران نیستند. بلکه مشاغل و فعالیتهایی هستند که اگرچه با داشتن مکان معلوم همچنان به صورت غیر مجاز به فعالیت مشغولند. مشاغلی که پابهپای سایر کسبهای رایج تهران به فعالیت مشغولند و بهرهاقتصادی نیز از مشاغلشان به دست می آورند. فقط کافی است در یکی از روزهای جمعه به حوالی عبدل آباد تهران سرک بکشید. در آنجا از پیر و جوان مشغول خرید و فروش ماشین هستند. مهم نیست خریدار خودرو صاحب مغازه اغدیه فروشی باشد یا موبایل فروشی. روز جمعه او شغل معمول خود را به کناری میگذارد و تمام قد در هیات یک خریدار حرفه ای ماشین در می آید. از این دست مشاغل در تهران کم نیست. بسته به این است که شما در کدام بخش شهر و در کدام راسته شغلی قرار گرفته باشید. به عنوان مثال اگر شما در خیابان ستارخان حوالی شهرآرا باشید، حتی اگر مغازه گل فروشی داشته باشید، بازهم دستی در تیونینگ و نصب لوازم صوتی و تصویری خودرو خواهید داشت. چرا که کمال همنشین در شما اثر خواهد گذاشت.
شهرهای دوگانه و زندگی هزار
روزگاری امانوئل کاستلز یکی از بزرگترین نظریه پردازان جامعهشناسی شهری گفت : «انسان به دنبال بازیابی هویت خود در میان دنیای پرهیاهو و سریع امروزی است . مردم با استفاده از فعالیتهای اجتماعی در پی معنا بخشیدن به زندگی خود هستند و درک و تحلیل این تمایل از اهمیت خاصی برخوردار است.» در واقع به تعبیر این اندیشمند جهان مدرن که بیش از هرچیز بر پایان هزاره وتمدن امروزی تاکید دارد، زندگی شهری به مرور با نشانههایی رو به افول است و ما چارهای نداریم جز آنکه در برابر ناملایمات آن روشهای عقلانیتری به کارگیریم. در واقع از نظر او و بسیاری از متفکران جامعه شهری برای نجات شهرها از آسیبهای مختلف اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی باید بیش از هر چیز به فکر راهحلهای بومی و تازهتری باشیم. این یک هشدار بزرگ ا ست. هشدار مردی که با تکیه بر نشانههای جامعه مدرن زندگی شهری را با سازوکارهای موجود چندان امیدبخش نمیبیند.